شبکه یک - 8 مهر 1401

مانیفست "اسلام ناب"(2) (امام رضا ع ، تبیین ها و تاکتیکها)

خادمان فرهنگی آستان قدس رضوی _ مشهد_ ۱۳۹۵

بسم‌الله الرحمن الرحیم

مأمون یک نامه‌ای خطاب به حضرت رضا(ع) می‌نویسد می‌گوید ما هرچه این طرف و آن طرف کار می‌کنیم می‌گویند این اسلامی نیست، شرعی نیست، درست نیست، شما هم که کنار هستید، ما در محضر شما هستیم من از شما خواهش می‌کنم به قول امروزی‌ها یک مانیفیست مختصر و مفید در معرفی اسلام آن‌گونه که شما می‌گویید اسلام درست است آن را بنویسید به ما بدهید. خب حضرت رضا(ع) هم می‌نویسند «ما کتبه رضا(ع) به مأمون فی محض الاسلام و شرای» حضرت رضا(ع) یک متنی دو – سه صفحه‌ای برای مأمون در تعریف اسلام ناب می‌نویسند. «محض‌الاسلام» یعنی اسلام خالص. اسلام ناب. شما که مدام می‌گویید اسلام ما اسلام قلّابی است خب بفرمایید اسلام ناب چیست؟ من می‌خواهم به همه بگویند طبق فرمایش شما عمل کنند! اولاً درس اول، حضرت رضا(ع) طوری دارد مشروعیت حکومت را زیر سؤال می‌برد که این هم جرأت نمی‌کند آخرش رئیس قوی‌ترین حکومت جهان را مجبور می‌کنند که بگوید خیلی خب قانون اساسی حکومت اسلامی را شما به ما بدهید. این خیلی مهم است که با این که قدرت مادی دست اوست ولی قدرت معنوی و قدرت فرهنگی دست حضرت رضا(ع) است. درس دوم؛ علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) می‌نویسند حالا اگر همین الآن به ماها بگویند این مانیفیست انقلاب اسلامی شما چیست؟ مانیفست شیعه در دنیا چیست؟ مانیفست اسلام را الآن معرفی کنید. حضرت رضا(ع) دارند به ما می‌گویند که شما باید چنین قدرت جمع‌بندی و مدیریت افکار را داشته باشید که بتوانید مانفیست اسلام را معرفی کنید و بگویید این است اسلام! البته نه همه اسلام! آن بخش‌هایی که آن‌جا مورد اختلاف بوده است خب ممکن است این را بخوانید و بگویید بخشی از مباحث اسلامی هست و بخشی در این‌جا نیست، بله، حضرت رضا(ع) آن مسائلی را مطرح کردند که در آن دوره، این‌ها مورد بحث و اختلاف بود و به شما بگویم اغلب آن‌ها هم همین الآن مورد بحث و اختلاف است در جهان است. این درس اول. درس دوم وادار کنید کسانی را که خیلی کلاهبردار سیاسی هم هستند ولی وادارش کنید که بگوید ما اسلام نه، خیلی خب شما اسلام را معرفی کنید یعنی این‌قدر مردم و افکار عمومی قبول‌تان دارند که حکومت‌های جهان و حکومت جهان مجبور می‌شود جلوی تو لنگ بیندازد، مجبور بشود بگوید که این‌ها ما را قبول ندارند شما بفرما اسلام چیست ما همان را عمل کنیم. این هم همان لحظات آخری است که بعد از آن این‌ها می‌فهمند کار تمام است و حضرت رضا(ع) را مدتی بعد مسموم می‌کنند. قدرت ارائه مانیفیست، امام ما علی‌بن‌موسی‌الرضا(ع) تا او می‌گوید سریع یک چیزی می‌نویسند ما الآن چقدر این قدرت را در سطح جهان داریم؟ همین الآن مثلاً در آمریکای لاتین، در آفریقا، در شرق آسیا، مسلمان، غیر مسلمان، مسلمانان غیر شیعه، شیعیانی که ما نیستند و ارتباط ندارند ادیان دیگر، خطاب به اسلام و مسلمان‌ها، بی‌دین‌ها خطاب به ما، ملحدین، شکاک‌ها و بت‌پرستان، الآن ما در دنیا 2- 3 میلیارد بت‌پرست داریم مثل بت‌پرست‌های مکه، شکاک‌ها، ایدئولوژی‌های مختلف، در عرصه علوم اجتماعی و علوم انسانی و مکاتب مختلف، در فلسفه سیاسی،‌ در عرصه‌های مختلف، همین الآن به ما بگویند که خیلی خب شما به ما می‌گویید ما رسانه نداریم، بسم‌الله این رسانه، الآن ما به شما یک رسانه در سطح جهان می‌دهیم که 7 میلیارد نفر همین الآن بشنوند که شما چه می‌گویید؟ به شما نیم ساعت، یک ساعت وقت می‌دهیم در این یک ساعت اسلام و تشیّع را معرفی کنید. بلدید؟ جرأت دارید؟ چنین جمع‌بندی ما کردیم؟ خب حضرت رضا(ع) آن موقع با آن شرایط با توجه به همان مسائلی که آن موقع مطرح است جمع‌بندی می‌کند در مسائل فقهی، کلامی، فلسفی، سیاسی، مسائلی مطرح است در آن‌ها که جریانات مختلف هست ایشان می‌گوید نظر ما این است. ما الآن با این همه امکانات، با این همه نهادها،‌ حوزه‌ها، دانشگاه، رسانه، این همه پژوهشگاه‌ها، همین الآن به ما بگویند که اسلام را بی‌زحمت و لطفاً در سه صفحه معرفی کن. چه می‌گوییم؟ پارلمان ادیان در اسپانیا بود، همه ادیان و مذاهب و بی‌دین‌ها و لامذهب‌های جهان آن‌جا می‌آیند تریبون دارند که نماینده‌هایشان می‌آیند در جلسه‌های پراکنده کوچک خودشان را معرفی می‌کنند، آوازشان، موسیقی‌هایشان، دعاهایشان، حرف‌هایشان، کارکردشان، چقدر مبلّغ دارند؟ ایده‌هایشان چیست؟ شما باور کنید در آن‌جا ما یک چیزهایی دیدیم که اصلاً اسم این ادیان و مذاهب را ما و شما نشنیدیم. ولی مانیفیست ارائه می‌دادند! ده‌تا بروشور دست‌تان می‌داد! 4- 5تا به اندازه این سالن، دیوارهایشان را از مطلب و تصویر پر می‌کردند! هیچی هم ندارند دروغ محض! بعد ما با این همه مطلب، کلاً یک دیوار برای جهان اسلام بود! شیعه هم که اصلاً جزو مسلمین حساب نمی‌آمد، این دیوار اسلام همه‌اش عکس بود، عکس لباس‌های محلی مردم مسلمان، لباس‌هایشان چه رنگی است، ایران، افغانستان، شرق، آسیا، آفریقا، آمریکای لاتین و... کلش همین‌ها بود. بعد بهائی‌ها، بهائیتی که مزخرف‌ترین است اصلاً دین نیست، بهائیت هیچی نیست، ته شریعتش این است که پدر با دخترش، برادر با خواهرش، پسر با مادرش می‌تواند ازدواج کند! این ته شریعت آن‌هاست. نه منطق است نه هیچی! ولیکن یک بخشی از سالن را صهیونیست‌ها گرفته بودند، حتی یک بخش وهابی‌ها داشتند و یک بخش وهابی‌ها داشتند چند برابر کل جهان اسلام به در و دیوار مطلب زده بودند! همه‌اش هم دروغ و من‌درآوردی بود اصلاً هیچی در منابع‌شان ندارند، اصلاً منابعی ندارند. بهائیت و محیط زیست! حقوق زن چی! حقوق کودک و خانواده چی! و فضای سالم چی! و دموکراسی چی! اصلاً این حرف‌ها و چرندیات را از کجا می‌آورید؟ ولی نشسته بودند یک جوری مانیفست نشستند، کل شیعه غائب بود هیچی مانیفست نداشت، هیچ کس نیامده این‌ها را درست جمع‌بندی کند. همین الآن اگر بگویند یک بسته‌ای باشد، الآن بگویند یک سمینار جهانی است این دیوار برای شما، شما در این دیوار اجمالاً تشیّع را معرفی کنید، همین الآن نداریم و نیست.

سوم؛ حضرت رضا(ع) در این مانیفست از کسی نمی‌ترسد این‌هایی که وقتی می‌خواهند اسلام را معرفی کنند و مانیفست بدهند و بگویند اسلام این است شروع می‌کنند از اطراف اسلام می‌تراشند! این طرفش را بتراش، این طرفش را بتراش، این بدش نیاید، او خوشش بیاید! منطق را کاری ندارم، عدالت را هم کاری نداریم، یک کار کنیم این و آن بپسندند! یک چیزی کج و کوله! نه؛ حضرت رضا(ع) طوری می‌نویسند که انگار نه انگار من به تو کاری ندارم من باید اسلام را معرفی کنم. خب حالا بخشی از این معرفی‌ها: مأمون می‌گوید لطفاً «عَلی سبیل ایجاز و الاختصار» چکیده نظر شما در این مسائل اختلافی را بگویید که این‌ها در پاسخ پرسش‌هایی است. – شما اصل آن را بروید خودتان ببینید – ولی حضرت رضا(ع) شروع می‌کنند و می‌فرمایند: «إِنَّ مَحضَ الإِسلامِ» اسلام ناب «شَهادَةُ أن لا إلهَ إِلَّا اللَّهُ...» از توحید شروع می‌شود این اسلامی که اهل بیت می‌گویند از توحید شروع می‌شود این هم باز یک درس بعدی است. من دیدم بعضی از دوستانی که می‌خواهند بروند شیعه را معرفی کنند یا جواب شبهات را بدهند از توحید شروع نمی‌کنند زود سراغ شفاعت و توسل می‌آیند و خیال می‌کنند توحید از این‌جا شروع می‌شود! این‌ها شروع تشیّع نیست این‌ها بخشی از تعالیم تشیّع است نه همه تشیع. تشیّع مسائل بسیار مهم‌تری دارد و این‌ها هم در رابطه با آن‌ها تعریف می‌شود. حضرت رضا(ع) وقتی می‌خواهند مکتب اهل بیت و اسلام ناب را و تشیّع را معرفی کنند می‌گویند: ««إِنَّ مَحضَ الإِسلامِ شَهادَةُ أن لا إلهَ إِلَّا اللَّهُ» توحید. از توحید شروع می‌شود اولین حرف ما توحید است این جواب کسانی که حساس نیستند از این که نسبت شرک به تشیّع داده بشود، تا دشمنان مکتب اهل بیت که تا می‌خواهند راجع به شیعه حرف بزنند اول شروع می‌کنند نسبت شرک به شیعه می‌دهند. حضرت رضا(ع) می‌فرمایند که تشیّع توحید است و بعد چه توحیدی؛ شروع می‌کنند برای خداوند صفاتی را ایجابی و سلبی می‌آورند که من به هر کدام از این‌ها که فکر می‌کردم این‌ها جواب خداشناسی‌های انحرافی است خدا را معرفی می‌کنند و می‌گویند کدام الله؟ اللهی که ما می‌گوییم چه صفاتی دارد؟ کدام خدا؟ «قَدیراً، قَدیماً قائِماً باقیاًً» خدایی که قدرت مطلق است، خدایی که ضعیف نیست، خدایی که قدیم است همیشه بوده و همیشه خواهد بود، زمان و مکان ندارد، مادی نیست، محسوس نیست، معقول است،‌ باقیاً؛ همیشه بوده و همیشه خواهد بود. یعنی هرجا خدایی و الهیاتی را معرفی کنید که در این الهیات خدا ضعیف است، خدا یک زمانی یک جاهایی نیست، غائب است، یک زمان یا مکان و حوادثی هست که خدا آن‌جا نیست، می‌فرماید ما این خدا را نمی‌گوییم. «عالِماً لا یَجهَلُ» عالمی که به هیچ چیز جاهل نیست، خدایی که چیزی نداند چیزی در این عالم باشد که از خدا غائب است و خدا از آن غافل است، ما از آن خدا دفاع نمی‌کنیم ما به چنین خدایی معتقد نیستیم. «قادِراً لا یَعجِزُ،» قدرت مطلق است هیچ عجزی در خدا نیست آن الهیاتی که خدای عاجز را ولو در یک بخش کوچکی از عالم، خدا دستش از این عالم کوتاه است! آن خدا را ما نمی‌گوییم. «غَنیّاً لا یَحتاجُ،» غنی مطلق است، خدایی که فاقد چیزی، فاقد ارزشی است به چیزی غیر از خود نیاز دارد ما آن خدا را قبول نداریم و آن خدا را اثبات نمی‌شود کرد. «عَدلاً لا یَجورُ،» خدایی که به هیچ کس و به هیچ چیز، هیچ ستمی نمی‌کند، الهیات ظلم، الهیاتی که ستم را توجیه کند ما این الهیات را قبول نداریم.- دقت کنید هر کدام از این صفاتی که حضرت(ع) آوردند دارم عرض می‌کنم همه این‌ها طرفدارانی داشتند هنوز هم دارند. همین الآن شما یک عالمه الهیات در دنیا دارید از الهیات لیبرال پروستان بگیر تا الهیات بودیزم و هندوئیزم یعنی متافیزیک این‌ها تا مسائل دیگر؛ همه این‌ها یک جوری از خدا و یا خدایان سخن می‌گویند که آن خدا یک جایی عاجز است، یک جایی جاهل است، یک جایی ظالم است،- حضرت(ع) می‌فرمایند ما داریم از خدایی سخن می‌گوییم که ضعف ندارد، ضعیف نیست، نادان نیست، همه چیزدان است، هیچ جا عاجز نیست به هیچ چیز محتاج نیست، «عَدلاً لا یَجورُ،» ما از خدایی سخن می‌گوییم که به هیچ کس ستم نمی‌کند یعنی چه؟ یعنی هیچ ظلمی را در دنیا نمی‌توانید به خدا نسبت بدهید بگویید این قسمت است! بگویید این قسمت خداست و خدا خواسته این ظلم اتفاق بیفتد! هیچ ظلمی را می‌گوید به این خدایی که ما می‌گوییم نمی‌شود نسبت بدهیم. خدا به هیچ ظلمی راضی نیست.

اولاً می‌دانید که ظلم در عالم انسانی است ما در خارج از عالم بشر، ظلم نداریم. حیوانات ظالم و مظلوم نیستند، فرشتگان هم ظالم و مظلوم ندارند فقط انسان است که ظلم می‌کند، در عالم انسانی ظالم و مظلوم پیدا می‌شود. بعد برای این که خیلی‌ها توجیه کنند ظلم‌هایی که پیدا می‌شود می‌گویند خدا خواسته! می‌شود یک ظلمی بشود که خدا نخواسته؟! یعنی خدا ضعیف است؟ یعنی خدا مسلط نیست؟ یعنی خدا نمی‌داند که دارد ظلم می‌شود؟ یعنی خدا نمی‌خواهد ظلم بشود ولی ظلم می‌شود؟ پس خدا هم می‌خواهد ظلم بشود. این هم توجیه است. این خطی بود که معاویه و بنی‌امیه رفت. گفتند خداپرستی یعنی این، یعنی هر اتفاقی که در عالم بشر می‌افتد عیناً همان را خدا راضی است و خواسته است، خدا من را قسمت شما کرده است! معاویه گفت من قسمت شما هستم! بعد از قضیه کربلا یزید به حضرت زینب(س) چه گفت؟ گفت دیدی خدا با شما چه کار کرد؟ یعنی کربلا را خدا خواست و خدا کرد. حضرت زینب(س) فرمود تو کردی نه خدا. از طرف شما هرچه بود خباثت بود، از طرف ما «ما رأیت إلا جمیلا» هرچه بود زیبا بود تو کردی، تو جنایتکاری، ‌خدا جنایت نمی‌کند. همه کسانی که یک جوری از خدا و معنویت و تقدیر حرف می‌زنند که ظلم در آن توجیه دینی می‌شود، حضرت رضا(ع) می‌فرمایند ما آن خدا را قبول نداریم «عَدلاً لا یَجورُ،» عدل مطلق است، عادل هم نیست بلکه عدل است «لایجور» هرگز جور نمی‌کند. یعنی چه؟ یعنی تو خلافت عباسی نمی‌توانی بگویی خلیفه رسول‌الله و خلیفه‌الله هستی و تو حکومت دینی هستی و داری ظلم می‌کنی و بگویی خدا خواسته، یعنی تو غلط کردی، این ظلم‌هایی که می‌کنی اشتباه و خلاف خداپرستی است. آن خدایی که ما می‌گوییم به این ظلم‌های تو راضی نیست. «وأنَّهُ خالِقُ کُلِّ شَی‌ءٍ،» هیچ چیز در این عالم نیست مگر که خلق اوست «ولَیسَ کَمِثلِهِ شَی‌ءٌ،» به هیچ چیز شبیه نیست و هیچ چیز به او شبیه نیست. هرجا دارید در ذهن‌تان یک چیزی می‌سازید که خدا را به آن تشبیه کنید وارد خطا شدید. خدا هیچ چیز از آنچه که ما دیدیم و می‌شناسیم نیست، در عین حال، - دو طرفش افراط و تفریط دوتا مکتب است- یک مکتب که می‌گفت نه،‌خیلی چیزها خودبخودی با قوانین طبیعت بوجود می‌آید! یا فرشتگان و خدایان و ارباب انواع هستند! می‌گوید نه. «خالِقُ کُلِّ شَی‌ءٍ،» همه چیز مخلوق است و فقط یک خالق دارد. از آن طرف بگویند که خب اگر این‌طوری است و خدا همه چیز را خلق کرده، پس ما می‌توانیم خدا را به مخلوقاتش تشبیه کنیم و برای این که خدا را بشناسیم بگوییم مثل این است، یا مثل آن است، می‌فرماید: «ولَیسَ کَمِثلِهِ شَی‌ءٌ،» یعنی خدای محسوس، خدای خیالی، تخیّلی، خدایان بافتنی که خودتان به عنوان‌های مختلف می‌بافید نه. هیچ کدام از این‌ها نیست «لا شِبهَ لَهُ، ولا ضِدَّ لَهُ،» نه شبیه دارد نه ضدّ دارد، چون ضدّ دوتا شیء وجودی هستند هر دو هستند در عرض هم هستند ولی با هم قابل جمع نیستند. می‌فرماید: «ولا نِدَّ لَهُ،» نه نِدّ و نه ضدّ، نه شبیه و شبه، هیچ کدام را ندارد «ولا نِدَّ لَهُ، ولا کُف‌ءَ لَهُ،» هیچ چیز با خدا کفویت ندارد، هر چیزی که در ذهن‌تان شخص‌، شیء، مفهوم، همه‌اش بافتنی و ساختنی است خدا هیچ کدام از این‌ها نیست. «وأنَّهُ المَقصودُ بِالعِبادَةِ» مقصود همه عبادت و فقط او باید باشد، هیچ کس جز او را نمی‌توان و نباید عبادت کرد. نه طبیعت، خورشید، ماه،‌نه اشخاص، نه پول و ثروت و قدرت، نه بت‌ها، جز الله، هیچی، و دعا «هو المقصود باالدعا» فقط از او باید خواست، ‌مقصود اصلی و دعا اوست. اهل بیت(ع) هم که شفیع و واسطه می‌شوند زیارت و ولایت، همه برای رساندن انسان به خداست. فاصله بین انسان و خدا نیستند بلکه این‌ها واسطه‌اند نه فاصله. راهنمایی به او می‌گویند «وَالرّغبَةِ والرَّهبَةِ» حضرت رضا(ع) فرمودند خدایی که ما او را قبول داریم خدایی است که همه خواهش‌ها رو به اوست، هرکس هرچه می‌خواهد بداند یا نداند در واقع از خدا می‌خواهد و باید از خدا بخواهد «والرهبه» همه ترس‌ها و نگرانی‌ها و ملاحظات فقط از خداست، «إنّهُ المقصود و الرّغبه و الرّهبه» مقصود رغبت یعنی خواهش و تمایل، رغبت یعنی ترس و خوف، فقط خداست. ما اهل بیت آمدیم این خدا را به شما معرفی کنیم. همه خداهای دیگر قلّابی و ساختنی است، به اسم اسلام، به اسم مسیحیت، به اسم ادیان دیگر و مذاهب مختلف، به اسم‌ بی‌دینی و لامذهبی. خب حالا مسیحی‌ها چه کار می‌کنند؟ می‌گویند خدای برتر از مسیح، این پسر خداست، جلوی مجسمه می‌ایستند و با این‌ها حرف می‌زنند! همین کارهایی که بت‌پرستان در هند همین کار را می‌کنند، در آفریقا همین کار را می‌کنند. حضرت رضا(ع) فرمودند ما چنین خدایی را معرفی نکردیم، مقصود حقیقی به عبادت و دعا و رغبت و رهبت الله تبارک و تعالی است. پس ما چه هستیم؟ ما شما را به سوی آن خدا راهنمایی می‌کنیم ما از همه شما پیش آن خدا عبدتر و بنده‌تریم، از طریق ما به خداوند برسید خداوند را بشناسید و به خدا نزدیک بشوید ما بین شما و خدا فاصله نیستیم، واسطه‌ایم. برای خودمان اصالتی قائل نیستیم. ادامه می‌دهند تا به رسالت پیامبر(ص) می‌رسند و می‌فرمایند که: «وَإنّه نَبِیَّ بَعدَهُ،» این آخرین پیام‌آور از سوی خدا بود. پس از او، پس از پیامبر دیگر هیچ پیام تازه‌ای از سوی خداوند به بشر نخواهد رسید. چرا تمام شد؟ چرا بعد از همه انبیاء و رسولان، رسولان دیگری آمدند؟ چرا بعد از نوح و ابراهیم(ع)، موسی(ع) بیاید؟ و باز چرا بعد از موسی(ع) عیسی(ع) بیاید؟ و بعد از عیسی(ع) شما آمدید؟ حالا چرا بعد از شما کسی نیاید؟ «وَإنّه نَبِیَّ بَعدَهُ،» برای این که هرآنچه که باید خدا با بشر درمیان می‌گذاشت درمیان گذاشت. یعنی چه؟ یعنی دیگر حرفی نمانده که خدا باید به بشر بگوید و نگفته باشد، دیگر از این پس شما با عقل و تجربه و شهود و تقوا و علم و عمل و با ولایت خدا و رسول خدا و اولیای خدا این مسیر را طبق آنچه که خدا و رسولش گفتند و اهل بیت گفتند طبق آن این مسیر را ادامه بدهید. دیگر چیزی نمانده که باید به شما بگویند و نگفته باشند، ختم نبوّت معنی‌اش این است، نه اینجور که بعضی‌ها می‌گویند خیلی خب دوره نبوّت و انبیاء و دین و پیامبری تمام شد! دیگر بشر قبلاً نابالغ بود و احتیاج به پیامبر(ص) داشت و از یک دوره به بعد بشر خودش بالغ شده، پیامبر نمی‌خواهد! نخیر؛ بشر تا آخر به پیام انبیاء احتیاج دارد منتهی احتیاج به رسول جدیدی نیست نه این که احتیاج به رسول و رسولان نیست. ختم پیام رسالت نیست، ختم خود رسالت است و الا پیام رسالت که ختم ندارد تا ابد است. این هم تعبیر دیگر حضرت رضا(ع)، خاتمیت را معنا می‌کنند. بعد می‌فرمایند: «ولا تَبدیلَ لِمِلَّتِهِ، ولا تَغییرَ لِشَریعَتِهِ،» بهانه نیاورید که از پیامبر هم هزار و خورده‌ای سال گذشت، حالا شریعت را عوض کنیم و تغییر بدهیم! می‌فرماید نه، آن ملّت، یعنی آن آیین و آن مکتب تغییرناپذیر است اما جزئی از همان مکتب اجتهاد و نواندیشی متدیک درست است، تغییر اما بر مدار ثابتات و در چارچوب ارزش‌ها و احکام ثابت است.

بعد سراغ قرآن می‌آیند. یک کسانی بودند که آن موقع با قرآن گزینشی برخورد می‌کردند الآن هم هستند این زمان‌ها می‌گویند بخشی از قرآن عَرَضی است بخشی هم ذاتی است بعد عرضیات آن را ما خودمان می‌گوییم کدامش عرَضی است، حذف می‌کنیم ذاتیات آن را هم، مثلاً اصل یک معنویت مبهم، خضوع در برابر یک حقیقت کلی، این‌هایش باشد، اخلاق حسنه باشد ولی بقیه‌اش و خیلی چیزهایش را می‌گوییم نه، این‌ها جزء قرآن نیست و قبول نداریم دوران این‌ها گذشته است. الآن این‌ها را می‌گویند حالا اسم افراد را نمی‌خواهم ببرم ترجمه هم می‌کنند از الهیات مسیحی و شرق و غرب عالم، به اسم نواندیشی در دهه 70 می‌گفتند و این حرف‌ها مد شده بود. بازدوباره از زیر خاک دارند این حرف‌ها و آن آدم‌ها را درمی‌آورند و بعضی‌ها نشخوار می‌کنند! ولی حرف‌شان این بود که بعضی از آیات قرآن برای همیشه است نه همه‌اش! حالا یک عده‌ای زمانی خیلی سیاست‌زده بودند و این بخش‌ها مربوط به عبادت و تهذیب و طهارت و نماز، روزه، حج، اخلاق، می‌گفتند این‌ها مهم نیست، چیزهای انقلابی و سیاسی‌اش مهم است. آن زمانی که چپ‌زدگی مد بود، حالا شماها آن زمان نبودید، آن زمان قبل از انقلاب خیلی مد بود در دهه 40 و 50 و دهه 60 هم بود. بعد آن‌ها جریان چپ و چپ‌زدگی به زباله‌دان تاریخ رفت و حالا جریان‌های راست لیبرال غرب‌زده دوباره یک مدل جدیدی از آن احیاء شده است که این‌ها باز یک چیزهای دیگری می‌گویند، می‌گویند که آن بخش‌های انقلابی اسلام، تمدن‌ساز، جهاد، شهادت، امامت، نظام‌سازی، حکومت و احکام شرعی، احکام جزائی، احکام قضائی، این‌ها در قرآن مهم نیست دوره این‌ها گذشته است فقط همان روح کلی آزادگی، معنویت، احترام به حقوق بشر و... این‌ها مهم است. آن‌ها هم گزینشی برخورد می‌کردند این‌ها هم گزینشی برخورد می‌کنند.

اشاعره و معتزله؛ اشاعره بعضی آیات را می‌آورند مطرح می‌کنند یک عالمه آیات را انگار اصلاً نازل نشده مطرح نمی‌کنند. معتزله عکس آن، چپ و راست هم همین کار را می‌کنند. با دین و کلاً با آیات و روایات بطور خاص. همین الآن این جریانی که می‌گویند شیعه لندنی، این‌ها همین‌طور. بعضی از روایات را می‌گردند و کل شیعه می‌کنند. صدها و هزاران روایت دیگر را اصلاً نمی‌بینند. گزینشی! برخورد گزینشی با دین که طبق امیال و سلایق ما، طبق مکتب‌هایی که مد روز هستند، طبق مشهورات زمانه، طبق گفتمان رایج در غرب یا شرق، یا طبق منافع ما، گزینش می‌کنیم آن بخش از آیات و روایات ما که منافع ما را تأمین می‌کند آن‌ها کل قرآن می‌شود و بقیه‌اش را فراموش می‌کنیم! جواب این جریان‌های مختلف که انواع التقاط‌ها، تحجّرها، برخوردهای گزینشی، تحریف دین، تفسیر به‌رأی، حضرت رضا(ع) در جواب این‌ها هم می‌فرمایند: «وأنَّهُ حَقٌّ،» کتاب خدا حق است «مِن فاتِحَتِهِ إلی خاتِمَتِهِ،» از کلمه اول تا کلمه آخر، همه‌اش حق است. مسلمان کسی است که همه قرآن را قبول داشته باشد گزینش نکند، اگر همه قرآن را نگاه کنید نه اشعری می‌شوید نه معتزلی. نه چپ می‌شوید نه راست، نه متحجّر و مرتجع می‌شوید نه التقاطی و منحرف، همه آیات قرآن و همه سنت را ببین. این خیلی تعبیر مهمی است. جامعیت و مانعیت، «و مکتب بکماله» همه مکتب را ببین چرا گزینش می‌کنید؟ چرا این آیه را می‌بینید و آن دوتا آیه را نمی‌بینید؟ خودت را به ندیدن می‌زنید، همه‌اش را ببینید. اسلام هم معنویت است هم مادیات است، هم عبادت و استغفار و توبه و اشک است هم جهاد و تولید کار و تولید ثروت و عمل است، هم تواضع در برابر حق است و رحمت است و هم قدرت و خشونت در برابر ظلم است، اِعمال قدرت در برابر خشونت‌های ظالمانه است، همه‌اش هست هر کدام را جای خودش بگذار. هندسه فکری‌ات درست باشد. – خیلی این تعبیر مهم است - «وأنَّهُ حَقٌّ مِن فاتِحَتِهِ إلی خاتِمَتِهِ،... نُؤمِنُ بِمُحکَمِهِ ومُتَشابِهِهِ،» ما به محکم و به متشابه، به هر دویش ایمان داریم. حتی به متشابه، ایمان به متشابه خیلی تعبیر عجیبی است! همان هم حساب و کتاب دارد. «نُؤمِنُ وخاصِّهِ وعامِّهِ،» یک خطاب عمومی به همه بشریت دارد، یک خطاب خاص به افرادی دارد، یک احکامی عام برای عموم و همه جا و همه وقت است اما یک مواردی دارد خاص و شرایط خاص دارد. عام و خاص داریم. «ووَعدِهِ ووَعیدِهِ،» هم خبر خوب و هم خبر بد،‌ خبر خوش و خبر تهدید، هر دویش را ما ایمان داریم نه یک اسلامی که همه‌اش وعد است، همه‌اش مژده و خبر خوش است، در آن وعید و تهدید نیست! نه هم اسلام تلخ، که فقط وعید، تهدید و انواع و اقسام و فشارهاست! پس خبر خوش آن کو؟ این که بعضی‌ها اسلام‌شان اسلام وعد است فقط وعده‌ها؛ و بعضی‌ها اسلام وعید و تهدید است. حضرت رضا(ع) می‌فرماید ما «ووَعدِهِ ووَعیدِهِ،» ما به هر دویش ایمان داریم. اسلام خوش‌بینانه و اسلام بدبینانه، اسلام رحمانی، اسلام خشن، هر دویش منحرف است،‌ هم در اسلام جهاد و فداکاری و اجرای قاطع عدالت است هم اوج رحمت است. اصلاً عدالت آن هم رحمت است. «یا من سبقت رحمته غضبه» غضبش هم رحمت است. مثل غضبی که پزشک و جراح می‌آید انگشت سیاه شده مریض را که سیاه شده اگر قطع نکنی کل بدن او سیاه می‌شود و می‌میرد این ظاهرش غضب است، این جراح ظاهرش غضب است تیغ برداشته خونین و مالین، انگشتانت را قطع می‌کند ولی در واقع این جرّاح با جلّاد تفاوت دارد. جراح دارد تو را معالجه و کمک می‌کند. جنایتکار دارد به تو صدمه می‌زند، ظاهرش مثل هم است اما باطنش مثل هم نیست. آن رحمت است. یعنی خشونت آن هم رحمت است برای مبارزه با خشونت است برای دفاع از انسان است. «وناسِخِهِ ومَنسوخِهِ، وقِصَصِهِ وأَخبارِهِ،» ناسخ و منسوخ آن را هم ما قبول داریم حتی آن چه که نسخ شده است حکمتی در آن بود که چرا آمد و چرا نسخ شد، ما همان را هم قبول داریم و نمی‌گوییم بیخود بوده است! هیچ کلمه‌ای از قرآن بیهوده نیست. هیچ حکمی از شریعت، احکام ثابت شریعت بیهوده نیست و غلط نیست.

بعد می‌آیند راجع به ولایت صحبت می‌کنند، جالب است حضرت رضا(ع) اسم اهل بیت را از علی‌بن‌ابیطالب(ع) تا حضرت حجّت(عچ) اسم همه را این‌جا می‌آورند یعنی تا خودشان که می‌آیند 4- 5 نفر بعد را هم می‌گویند که بعد از من چه کسی؟ بعد چه کسی، بعد اسم همه اهل بیت را می‌گویند. این هم یک پیام دیگر؛ به مأمون و به همه حکومت اسلامی، چون این مانیفست دارد که دارد به خلیفه نوشته می‌شود. مثل این که بگویند شما قانون اساسی ما را قبول ندارید خودتان یک قانون اساسی بنویس ببینیم چیست، بعد بنویسد، بعد بگوید خیلی خب حالا این قانون اساسی در حکومت باشد اگر راست می‌گویی که حکومت تو اسلامی است! پس یک اصل هم این است. می‌گوید آن امّت اسلامی امّتی است که امامان آن ما هستیم نه امثال تو. تا حضرت حجّت را می‌گویند: «وَ إنَّ الأرض لاتَخْلُوا مِنْ حُجَّةِ اللَّهِ تَعَالَى عَلَى خَلْقِهِ فِی کُلِّ عَصْرٍ وَ أَوَانٍ،» هرگز خداوند جامعه بشری را خالی از حجّت نگذارده و نخواهد گذارد. همیشه ما هستیم. این روایت یعنی چه؟ یعنی ما همیشه هستیم «فِی کُلِّ عَصْرٍ وَ أَوَانٍ،» اگر در عصر غیبت هم مستقیم به ما دسترسی نداری به مکتب ما که دسترسی دارید، به این حرف‌ها و به این‌ها رجوع کنید. شما بی‌امام نیستید امام دارید، همین الآن که امام غائب است همین الآن ما امام حاضر داریم، همین سنّت اهل بیت(ع) است. دست ما از دامن ایشان کوتاه است اما دست‌مان از مکتب ایشان کوتاه نیست، ما امام داریم. حالا دین را معرفی می‌کنند: «أَنَّ مِنْ دِینِهِمُ،» - من فقط عناوین آن را می‌گویم - خیلی بحث‌های مهمی است هر کدام از این‌ها را باید بگداریم یک مبحثی انسانی، هم جامعه خودمان به این ارزش‌ها نزدیک بشود و هم به دنیا درست معرفی بشود امام رضا(ع) دارند اسلام را معرفی می‌کنند. شاخص‌های اخلاقی و انسانی آن:

1) «الْوَرَعَ،» فرمودند اسلام حقیقی ورع است. اسلام عیاشی و خوشگذرانی نیست، به بنی‌عباس مأمون می‌گویند شما هم حکومت اسلامی هستید هم هر غلطی دل‌تان می‌خواهید می‌کنید حلال و حرام سرتان نمی‌شود، حق‌الناس سرتان نمی‌شود، حق‌الله سرتان نمی‌شود. هر غلطی می‌خواهید می‌کنید و اسم آن را اسلام می‌گذارید! اسلامی که ما می‌گوییم «الْوَرَعَ» ورع یعنی مدیریت خود، دنبال منافع و لذائذ خود نرفتن، خودت را کنترل کردن، ورع، تقوا، ما مواظب خودمان هستیم، مواظب هستیم که چه می‌کنیم و چه نمی‌کنیم. مثل شما نیستیم که اسلام را می‌آورید و هرکس هر غلطی هم می‌خواهد می‌کند!

2) «وَ الْعِفَّةَ،» فرمودند جامعه اسلامی یک جامعه عفیف و پاک است. هم عفت جنسی، حریم جنسی زن، حریم جنسی مرد، مثل حیوانات نیستند که هر نر و ماده‌ای هر وقت اراده کنند با هم بروند! حقوق دارند، حدود دارند، اخلاق سرشان می‌شود، به حریم همدیگر احترام می‌گذارند به فکر فرزندی هستند که از او رابطه به دنیا می‌آید، بزرگترین حق کودکی که پایمال می‌شود این کودکان نامشروع هستند، مظلوم‌ترین کسانی هستند که به دنیا می‌آیند، از اول این‌ها از مسیر نادرست متولد می‌شوند. خودشان هم مظلوم هستند خودش که کاری نکرده. انسانی که از این رابطه به دنیا می‌آید او حقوق ندارد؟ او کرامت ندارد؟ تو به عنوان یک فرد نامشروع او را به دنیا می‌آوری. مجرای خلقت و مجرای ورودش به این عالم نامشروع است،‌ یعنی نه تکلیف حقوق معلوم است، نه تکلیف اخلاق معلوم است، نه معلوم است چه کسی مسئول این است، بعد این عبارت را هم دارند که فرمودند: «إنّهم الحجه علی اهل الدنیا» فرمودند این مکتبی که ما می‌گوییم و این رهبرانی که می‌گوییم این‌ها بر همه دنیا حجّت هستند نه فقط بر شیعه. یعنی چه؟ یعنی حرف‌ها و سخنان ما، تعالیم ما جهانی است، برای اهل دنیاست، ما جهانی سخن می‌گوییم، ما جهانی عمل می‌کنیم، ما الگوی جهانی هستیم، درست ما را بشناسید و درست معرفی کنید.

یک روایت از حضرت رضا(ع) هست که: «... فَإِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِمُوا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعُونا» اگر بشریت «ناس» یعنی همه مردم دنیا این 7 میلیارد، با هر دین و مذهبی، اگر بشریت، درست علم و آگاهی پیدا کند و ما را بشناسند و ما را درست معرفی کنید «لاتبعونا» همه بشریت دنبال ما راه می‌افتند. این حرف حضرت رضا(ع) است. آن امام رضایی که بشریت و 7 میلیارد آدم دنبال او راه نمی‌افتند برای این که او را نمی‌شناسند. شیشه و آیینه و چراغانی و گل و بلبل، این چیزها را می‌بینند، خب همه این‌ها را خودشان دارند، در هر کشوری بروید یک ساختمان‌های مقدس دارند، معابد دارند، من توی بت‌خانه بت‌پرست‌های توی هند رفتم می‌بینم عین مسلمان‌ها گریه می‌کنند، نذر می‌کند و... این شیوه‌ها که در همه جای دنیا هست، در کلیساها هست، بروید ببینید. چه چیزی نیست؟ حقیقت محمّد و آل محمّد نیست. تعالیم این‌ها نیست. خب این تعالیم این‌جا هم خیلی نیست، بین ما و شما هم خیلی شناخته شده نیست. حبّ امام رضا(ع) الحمدلله هست که البته خیلی هم مهم است. منتهی این حبّ هم تا یک جایی است، تا جایی که لازم نباشد هزینه بدهی، و الا همین امام رضا(ع) می‌گوید شما محبّ من هستید؟ می‌گوید ربا نخور. می‌گوییم نه آقا این‌طوری نه، هم محبّ شما هستیم و هم ربا می‌خوریم! می‌گوید گران نفروش، تهمت نزن و دروغ هم نگو. می‌گوییم نه، ما هم محبّ هستیم هم زائر شماییم و هم همه این کارها را می‌کنیم! برای همین این تشیّع جهانی نخواهد شد. یادتان باشد این تشیّعی که ما داریم جهانی نخواهد شد چون مشکل دارد. ولی آن را که حضرت رضا(ع) می‌گوید آن جهانی شدنی است. فرمود اگر بشریت بدانند که ما واقعاً چه داریم می‌گوییم «لاتّبعونا» چون مسیر ما مسیر عقل است، مسیر اخلاق است، مسیر انسانیت و انصاف است، مسیر وارستگی است، مسیر توحید است چرا نیایند؟ معنویت است، عدالت است، عقلانیت است. و این سه‌تا چیزی است که هرجای دنیا بروید همه می‌گویند ما قبول داریم. در مصادیق و در تعریف آن خطا و خیانت صورت می‌گیرد.

3) وَ الصِّدْقَ؛ - مانیفست تشیّع- حضرت فرمودند شیعه ما صادق است، هیچ جا هیچ دروغی نمی‌گوید. در بازار قیمت دروغ نمی‌گوید. در کارخانه، کارگر و کارفرما به همدیگر دروغ نمی‌گویند. فروشنده و خریدار به همدیگر دروغ نمی‌گویند. استاد و شاگرد به هم دروغ نمی‌گویند. مسئولین و مردم به هم دروغ نمی‌گویند. مالیات بگیر و مالیات‌بده به هم دروغ نمی‌گویند. تعمیرکار و آن کسی که جنس پیش او برده تا تعمیر کند به همدیگر دروغ نمی‌گویند. فرمودند یک شاخصه مکتب ما که ما آن‌ها را شیعه می‌دانیم و هرکس این‌طوری نباشد از نظر ما شیعه نیست، یکی هم «الصّدق» صادق هستند. در سیاست صادق هستند و دروغ نمی‌گویند. در خانواده دروغ نیست، خانواده منهای دروغ، زن و شوهر و بچه‌ها به هم دروغ نمی‌گویند. همکار دروغ نمی‌گویند. و بعد:

4) وَ الصَّلَاحَ؛ صلاح یعنی نفی فساد. بخش دیگری از این مانیفست، فرمودند هرجا فساد هست فساد مالی، فساد اخلاقی، فساد جنسی، فساد در روابط انسانی، فساد و دیکتاتوری، هر نو فسادی که باشد شیعه ضدّ آن است. الصّلاح، یک جامعه صالح، حاکمیت صالح، مردم صالح، خانواده صالح، بازار صالح، بازار صادق، بازاری که در آن دروغ نمی‌گویند. و بعد:

5) وَ الِاسْتِقَامَةَ، پای حرف‌ها و ارزش‌هایتان بایستید وسط‌هایش نترسید، وسوسه نشوید، تطمیع و تهدید نیاید، دنبال منافع خودتا نیفتید، استقامت داشته باشید. شیعه و مؤمن پای حرف‌ها و پای شعارهایشان می‌ایستند. پس می‌گویند اسلام عفت است، ورع است، صدق است، صلاح است، استقامت است و بعد:

6) وَ الِاجْتِهَادَ؛ اجتهاد یعنی کوشش، تلاش، سعی با همه ظرفیت. یعنی حضرت رضا(ع) می‌فرمایند یک رکن اسلام این است تنبلی و مفت‌خوری در آن نیست. اجتهاد. طلبه‌ای؟ روزی چند ساعت درس می‌خوانی؟ دانشجویی؟ روی چند ساعت کار می‌کنی و درس می‌خوانی؟ کارگری؟ مهندسی؟ کشاورزی؟ سربازی؟ دم مرزی؟ توی خانه داری کار می‌کنی؟ همه باید کار کنند. اجتهاد یعنی اصالت کار. کار. کار. مفت‌خوری و بیکاری، عمل‌گریزی، ورّاجی، این‌ها ممنوع است. این می‌شود جامعه‌ای که حضرت رضا(ع) قبول دارند. الاجتهاد، مدام باید تلاش باشد. ما تنبلی نداریم. حضرت رضا(ع) می‌فرماید جامعه تنبل را به ما نسبت ندهید. جامعه‌ای که تنبل است و اهل تلاش نیست این را نگویید جامعه مسلمان است یا شیعه است! مفت‌خور است. انگل است همه از هم آویزان است، مدام این از آن آویزان می‌شود آن از این آویزان می‌شود این می‌خواهد جیب او را بزند، او می‌خواهد لقمه او را بردارد و... این ضد اجتهاد است. اجتهاد یعنی تلاش دائمی. باید یک کسی وارد جامعه اسلامی و شیعه می‌شود احساس کند که همه مدام دارند کار می‌کنند در خانه کار می‌کنند، در بیرون کار می‌کنند، کار اقتصادی، کار علمی، کار اجتماعی، کار خیریه و خدمات، کار عبادی، همه مشغول کار هستند منتهی کار برای خدا و در مسیر درست. اصل بعدی:

7) وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ؛ حضرت رضا(ع) دارند اسلام خالص را معرفی می‌کنند، می‌گویند علامت جامعه اسلامی که ما آن را مسلمان می‌دانیم این است که همه اهل امانتداری هستند. در معامله اقتصادی همه باید امین باشند امانت یعنی چی؟ یعنی سطح اعتماد اجتماعی 20، یعنی همه با هم طوری صاف و سالم هستند که همه به هم اعتماد دارند، امانت ضدّ خیانت است. می‌فرماید جامعه‌ای که در بازارش یا در خانواده زن و شوهر به هم خیانت می‌کنند، در بازار، خریدار و فروشنده به هم خیانت می‌کنند در سیاست دروغ بگویند و خیانت باشد این‌ها اسلامی و شیعی نیست. أداء الامنه؛ باید طوری باشد که همه به هم اعتماد داشته باشید او بداند که تو امین هستی و تو بدانی که او امین است و اسرار خصوصی همدیگر را حفظ کنید و آبروی همدیگر را نبرید. آبروی آدم‌ها امانت است. بین ما چه کسی است که هیچ گناه و هیج فسادی در زندگی‌اش نیست؟ یک نفر بگوید که من گناه نکردم و گناه نمی‌کنم. همه ما گناهکاریم. بعضی‌هایمان گناهان کمتر و بعضی‌ها بیشتر، بعضی‌ها گناهان کوچکتر و بعضی‌ها بزرگتر، آدم بی‌گناهی بین ما وجود ندارد. اداء امانت یکی‌اش این است، امانت آبروی افراد پیش همدیگر امانت است. تو حق نداری گناه من را کشف کنی، حرام است. حرام‌تر این است که بعد از این که کشف کردی به دیگران منتقل کنی، تو خیانت کردی. حضرت رضا(ع) روی امانت حساس هستند. شما فکر می‌کنید اگر ما در سال صدبار زیارت امام رضا(ع) بیاییم که کار خوبی هم هست ثواب هم دارد اما امانت بین ما نباشد حضرت رضا(ع) راضی‌تر هستند یا سالی یک بار زیارت بیاییم ولی اهل امانت باشیم؟ خود حضرت رضا(ع) می‌گویند که کدام‌ها. حالا ممکن است که شما بگویید امانت با آدم‌های خوب، یعنی اگر یک آدم خوبی امانتی و مال وکالایش و سرمایه‌اش را دست من داده که با ان کار کنم اگر آدم خوبی بود حق او محترم است. حضرت رضا(ع) می‌گوید نخیر اگر آدم بدی هم بود حق او محترم است. می‌فرمایند: «وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ،» یعنی مهم نیست آن طرفی که پیش تو امانت دارد آن آدم فاسدی است یا آدم درستی است، تو به آن کار نداشته باش! هرکسی که هست، مسلمان است،‌ کافر است، فاسد است، صالح است، اما پیش تو امانت گذاشت که تو نباید به امانت او خیانت کنی. حضرت رضا(ع) دارند می‌گویند یک آدم فاسد لامذهب، اصلاً دشمن ماست ولی پیش تو آمده یک چیزی را گفته و گفته این پیش تو امانت باشد یا این سرمایه من پیش تو باشد، یا خانواده من پیش تو، آبروی من امانت پیش تو، بالاخره یک چیزی به تو گفته است. حضرت رضا(ع) می‌فرماید اگر با خودت بگویی این آدم فاسد است من به وعده و تعهدم عمل نمی‌کنم. حضرت رضا(ع) فرمودن مسلمان نیستی. آدم بد و فاسد هم که هست به تو اعتماد کرد، وقتی به تو اعتماد کرده تو حق نداری خیانت کنی. این‌ها امام رضا(ع) است و این هم ماییم!

8) وَ طُولَ السُّجُودِ، سجده‌های طولانی دارد.

9) وَ صِیَامَ النَّهَارِ، و روزه‌های بسیار دارد.

10) وَ قِیَامَ اللَّیْلِ، شب‌ها بیدار بودن.

11) وَ اجْتِنَابَ الْمَحَارِمِ، به هیچ گناهی نزدیک نشدن.

12) وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ، منتظر آن فرج بزرگ و نجات بشر است. فرج یعنی نجات بشر، منتظر نجات بشر باش، منتظر رهایی، منتظر غلبه عدالت بر ظلم در سراسر جهان. منتهی چه نوع انتظاری؟ - این خیلی قشنگ است این به درد این تیپ‌های منتظر دروغی‌ها می‌خورد! – فرمودند: وَ انْتِظَارَ الْفَرَجِ بِالصَّبْرِ، صبر یعنی مقاومت. انتظارالفرج با بی‌صبری، با وادادگی نه، صبر در برابر وادادگی است. صبر یعنی مقاومت. فرمودند انتظار فرج، اما به شیوه صبر و مقاومت، یعنی توی مبارزه، نه بدون مبارزه.

13) وَ حُسْنَ الْعَزَاءِ، اگز عزادار اهل بیت هستی، عزادار رهبران عدل و عزادار سیدالشهداء(ع) هستی عزادار غیب امام زمان هستی که هستیم، فرمودند وَ حُسْنَ الْعَزَاءِ، یعنی ما سوء العزاء هم داریم! فرمودند اگر تو در غم این رهبران بزرگ هستی که از دست رفتند و قربانی شدند و مظلوم شدند، اگر در غم فراق حضرت هستی، دو جور این عزا و انتظار می‌شود: یکی حُسن‌العزاء و یکی هم سوءالعزاء. عزاداری‌های قلّابی و انحرافی، منحرف، توجیه‌گر.

14) وَحُسنُ الجوار؛ رابطه خوب با همسایه و همکار. حضرت رضا(ع) فرمودند یکی از علائمی که می‌خواهید بفهمید چه کسی واقعاً دین دارد یا ندارد از همسایه‌های او همکاران او سؤال کن ببینید آن‌ها راجع به او چه می‌گویند؟

15) وَکَرَمَ الصُّحْبَةِ، یعنی مصاحبت کریمانه. فرمودند مسلمان از نظر ما کسی است که هرکس با او رفت و آمد دارد یک مدت کوتاه ولو چهار روز با او کار کرده، وقتی بیرون می‌آید خاطره خوش دارد می‌گوید خیلی بزرگوار بود، نمی‌گوید عجب آدم لجنی! عجب آدم حسودی! عجب عقده‌ای‍! عجب موزی بود! عجب فضول بود! عجب دروغگویی بود! عجب مزاحم بود از دستش خلاص شدیم. حضرت رضا(ع) فرمودند: وَحُسن‌الصُحبه؛ ملاک مسلمان درست این است که هرکس با این آدم رفت و آمد دارد از او راضی است و از او خوشش می‌آید. این ملاک‌ها پدر ماها را درمی‌آورد!

بعد وارد فقه شدند: «ثُمَّ الْوُضُوءُ» و... و آخرین جمله «وَ الزَّکَاةُ الْفَرِیضَةُ فِی کُلِّ مِائَتَیْ دِرْهَمٍ خَمْسَةُ دَرَاهِمَ...» و هرکس از راه مشروع ثروتمند می‌شود از هر بیست درهم باید 5 درهم را به فقرا زکات بدهد.

و بقیه‌اش که دیگر یک بخش مهم‌تری هم هست که انشاءالله اگر فرصت بود یک وقت دیگری خواهم گفت.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته



هشتگ‌های موضوعی

نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha